فیلم آلبوم تمبر به کارگردانی کیومرث پوراحمد ، اقتباسی از یکی از داستان های کارل چابک
به گزارش بوستان گفتگو، گاهی نام برخی از فیلم ها را بعد از به یادآوری شان در چند سال پیش فراموش می کنم. این بار در خصوص یک فیلم قدیمی و صمیمی می نویسم تا دوباره یادم نروم.
در ایام کودکی ما بیشتر دوست داشتیم کارتون (انیمیشن) ببینیم و راستش میانه ای با فیلم های کوتاه نداشتیم. اقتضای سن بود. حتی فیلم خوب سازدهنی هم را به زحمت می دیدم.
یکی از فیلم های خوب کودک که در آن موقع به گمانم از شبکه دو و در یکی از صبح ها پخش شد فیلم آلبوم تمبر به کارگردانی کیومرث پوراحمد بود. داستان این فیلم خیلی دلنشین بود.
داستان کلی این بود:
محمد و کاظم که در رباط مهر جان در نزدیکی یزد زندگی می نمایند، دور از چشم پدر و محمد ـ که رئیس اداره پست و تمبر باز قدیمی است ـ به وسیله مختلف، آلبوم تمبر زیبایی فراهم می آورند. محمد بیمار می گردد و آلبوم تمبر که در زیر زمین منزل آنها است مفقود می گردد. محمد به کاظم ظنین می گردد و همین امر شیرازه دوستی آنها را از هم می پاشد. پدر محمد به یزد منتقل می گردد و در آستانه اسباب کشی، کاظم آلبوم تمبر را به خانه آنها می آورد و آن را به خواهر محمد می دهد. محمد در یزد آلبوم را می بیند و از اینکه ظنش غلط نبوده است، شادمان می گردد. پس از مدتی، پدر آلبوم محمد را می بیند و آن را بر می دارد. فردای آن روز پدر دو آلبوم به محمد می دهد و او را به جمع آوری تمبر دور از چشم او سرزنش می نماید. محمد در می یابد که آلبوم تمبر اول را نیز پدر برداشته و کاظم برای جلوگیری از به هم خوردن دوستی آنها، با زحمت زیاد آلبوم تمبر دیگری تهیه نموده و آن را به خواهرش داده است. محمد علیزغم مخالفت اولیه پدر، عاقبت اجازه سفر به رباط مهرجان را می گیرد و برای عذرخواهی از کاظم به آنجا می رود.
این فیلم در سال 1365 ساخته شده بود.
یکی از سکانس های فیلم که امشب جایی پیدایش نکردم تا دانلود کنم یا به صورت استریم ببینم هنوز از یادم نمی رود. وقتی محمد درمی یابد که اشتباه بدی نموده، نامه ای پرسوز و گداز می نویسد. فکر کنم در قسمتی از نامه چنین آمده بود جدایی شیر را روبه سازد یا به چنین مضمونی. (این کلیدواژه را هم جستجو کردم. امشب سر شانس نیستم و پیدا نکردم این تکه از کجا آمده بود)
هنوز سال ها مانده بود که بفهمم جدایی و تنهایی با آدم چه می تواند بکند.
اما نکته جانبی جالب این بود که فهمیدم که این فیلم اقتباسی است. آن هم از چه کسی: کارل چابک. نویسنده ای که حتما حول و حوش سال 1365نمی شناختم و باید چند سال دیگر می گذشت تا در مجله دانشمند می خواندم که او یکی از پیشگامان استفاده از واژه روبات بود که برای اولین بار در نمایشنامه اش با عنوان R.U.R. (روبات های دنیای روسوم) در سال 1920 معرفی گردید.
کارل چابک (Karel Čapek) نویسنده، نمایشنامه نویس و روزنامه نگار مشهور اهل چک بود که در 9 ژانویه 1890 متولد شد و در 25 دسامبر 1938 درگذشت. او به خاطر نوشتن آثار علمی-تخیلی و فلسفی که به مسائل اجتماعی و سیاسی می پرداختند، معروفیت یافت.
چابک در دوران زندگی خود آثار متنوعی را خلق کرد که دربرگیرندهٔ رمان ها، نمایشنامه ها، مقالات و داستان های کوتاه بود. آثار او به زبان های مختلف ترجمه شده و در بسیاری از نقاط دنیا شناخته شده اند.
بعضی از آثار برجسته کارل چابک
- R.U.R. (روبات های دنیای روسوم)
- این نمایشنامه یکی از مهم ترین و معروف ترین آثار چابک است که در آن برای اولین بار واژه روبات معرفی گردید. داستان درباره کارخانه ای است که روبات های انسان نما فراوری می نماید که در نهایت علیه انسان ها شورش می نمایند.
- جنگ با سالاماندراها (War with the Newts)
- این رمان علمی-تخیلی به مسئله استثمار و نژادپرستی می پردازد و داستانی درباره گونه ای از سالاماندراها را روایت می نماید که به وسیله انسان ها به کار گرفته می شوند و در نهایت علیه انسان ها شورش می نمایند.
- کارهای بزرگ (The Absolute at Large)
- در این رمان، چابک به مسئله انرژی و منابع طبیعی می پردازد و داستانی را روایت می نماید که در آن دستگاهی ساخته می گردد که انرژی بی نهایت فراوری می نماید ولی عواقب ناخواسته ای به همراه دارد.
چابک بعلاوه نویسنده ای بود که به مسائل فلسفی و اخلاقی اهمیت می داد و در آثارش اغلب به موضوعات مربوط به انسانیت، تکنولوژی و تاثیرات آن بر جامعه می پرداخت. کارل چابک یکی از چهره های برجسته ادبیات دنیا و ادبیات چک است و میراث او همچنان در دنیای ادبیات و علم تأثیرگذار است.
Tales from Two Pockets (Povídky z jedné kapsy a povídky z druhé kapsy) نوشته کارل چاپک، مجموعه ای از داستان های کوتاه است که برای اولین بار در سال 1929 منتشر شد. این مجموعه شامل 48 داستان است که به دو بخش حکایات از یک جیب و حکایات از جیب دیگر تقسیم شده اند.
داستان های این مجموعه بیشتر جنبه های انسانی و روان شناختی شخصیت ها را کاوش می نمایند و اغلب دارای پیچش های غیرمنتظره و جنبه های فلسفی هستند. موضوعات مختلفی مانند عدالت، اخلاق، و پیچیدگی های روابط انسانی در این داستان ها مورد آنالیز قرار می گیرند.
یکی از داستان های معروف این مجموعه، مجموعه تمبر است که به تمایل انسان ها برای جمع آوری و اهمیت دادن به اشیای مادی و تاثیر آن بر روابط بین فردی می پردازد.
این داستان ها به سبک ساده و قابل فهم نوشته شده اند، اما دارای عمق و پیچیدگی های فکری هستند که خواننده را به تأمل وامی دارند. کارل چاپک با استفاده از طنز و دیدگاه های فلسفی، داستان هایی خلق نموده که همچنان مجذوب کننده و تاثیرگذار هستند.
داستان مجموعه تمبر در مجموعه حکایات از دو جیب نوشته کارل چاپک درباره دو دوست به نام های لوجزیک و راوی داستان است که به جمع آوری تمبر مشغول هستند. این دو دوست در ابتدا به طور پنهانی تمبرهای خود را جمع آوری می نمایند تا از چشم پدر سخت گیر راوی دور بمانند. اما روزی که راوی بیمار است و نمی تواند به مجموعه تمبر خود دسترسی داشته باشد، متوجه می گردد که تمبرهایش گم شده اند. او به اشتباه فکر می نماید که لوجزیک، دوست صمیمی اش، تمبرها را دزدیده است.
این سوءتفاهم باعث قطع رابطه بین آنها می گردد و راوی سال ها با این تصور زندگی می نماید که دوستش به او خیانت نموده است. پس از سال ها، راوی در حالی که مشغول آنالیز وسایل قدیمی خانوادگی است، تمبرهای گمشده اش را پیدا می نماید و متوجه می گردد که پدرش تمبرها را به علت نگرانی از تاثیر آنها بر تحصیلش پنهان نموده بود. او از این کشف شوکه شده و احساس پشیمانی و تأسف می نماید که سال ها به اشتباه به دوستش بدگمان بوده است.
این داستان به آنالیز موضوعاتی چون اعتماد، خیانت، و تاثیر سوءتفاهمات بر روابط انسانی می پردازد و به خواننده یادآور می گردد که قضاوت های عجولانه می توانند نتایج ناخوشایندی داشته باشند.
منبع: یک پزشک