نجات با پادرمیانی پهلوان

به گزارش بوستان گفتگو، سیزدهم فروردین سال 94 وقتی اهالی محله ای در شمال شرق تهران از روز طبیعت به خانه های خود بازگشتند، متوجه سر و صدا در خانه یکی از اهالی شدند.

نجات با پادرمیانی پهلوان

به گزارش گروه حوادث خبرنگاران از تپش، چند همسایه به نزدیکی خانه موردنظر رفته و مرد جوانی را با چاقوی خونین در تراس طبقه دوم دیدند. از داخل خانه صدای درخواست یاری می آمد اما مرد صاحبخانه اجازه نمی داد کسی وارد خانه اش گردد.

اهالی محل، موضوع را به پلیس گزارش دادند. با حضور اولین گشت کلانتری مقابل خانه مرد جوان، او خود را تسلیم کرد. ماموران با ورود به خانه، با سه جوان مجروح روبه رو شدند و آنها را به بیمارستان منتقل کردند اما یکی از آنها به دلیل شدت جراحات جان خود از دست داد.

مرد جوان که در برابر اتهام قتل نهاده شده بود در جریان تحقیقات با اعتراف به این جنایت گفت: مستاجرم آن روز دوستانش را دعوت نموده و مهمانی مجردی گرفته بود. به او تذکر دادم من دو دختر کوچک دارم و کمتر سر و صدا نمایند اما هرچه می گذشت صدای آنها بیشتر می شد. بار دوم با عصبانیت تذکر دادم که بازهم فایده نداشت. این بار با چاقو به در خانه اش رفتم که سه نفری به سمتم حمله کردند. من هم در دفاع از خود و با توجه به این که عصبانی بودم، آنها را با چاقو مجروح کردم. من نمی خواستم کسی را بکشم و فقط قصد داشتم بترسانم شان. با چاقو چند ضربه به سمت آنها پرتاب کردم. بعد هم برای این که ادب شوند، در را رویشان بستم و اجازه ندادم کسی به خانه نزدیک گردد. فکر کردم یک زخم کوچک است اما مرد جوان جانش را از دست داد.

با محاکمه متهم به قتل، او به اتهام قتل پسر جوان به قصاص محکوم شد و در یک قدمی اجرای حکم نهاده شد.

خانواده مقتول خواهان اجرای حکم قصاص بودند اما با صحبت اهالی و کوشش های مصطفی حسین خانی، قهرمان تیم ملی کشتی آزاد کشورمان حاضر شدند مهلت یک ماهه به قاتل بدهند و در ازای دریافت دو میلیارد تومان از قصاص قاتل فرزندشان گذشت نمایند. در این مهلت یک ماهه ملی پوش تیم ملی کشتی کشورمان با کوشش فراوان توانست این مبلغ را تهیه کند و او را به آغوش گرم خانواده اش برگرداند.

مصطفی حسین خانی: در اوج عصبانیت تصمیم نگیریم

سخت مشغول تمرین است تا در المپیک بدرخشد و بتواند برای کشورش افتخارآفرینی کند. تمام تمرکزش روی کشتی است و تمایلی برای گفت وگو و بازخوانی کار خیری که انجام داده است ندارد.

به سختی راضی به مصاحبه می گردد. می گوید: مصاحبه می کنم شاید باعث ترویج فرهنگ گذشت و انجام کار خیر از سوی مردم گردد. فقط برای رضای خدا کوشش کردم این جوان را از پای چوبه دار نجات دهم و دوست ندارم خودم در مرکز توجه باشم و دوست داشتم به اصل ماجرا که گذشت و بخشش است، توجه گردد.

چطور متوجه پرونده مرد اعدامی شدید؟

خودم اهل محله شمیران نو هستم و هر اتفاقی در محله رخ بدهد، من در جریان قرار می گیرم.چند سال قبل در جریان قتل نهاده شدم،چند نفر از اهالی محله شمیران نو با من تماس گرفتند و گفتند ؛ زمان اجرای حکم قصاص قاتل نزدیک است و از من درخواست کردند برای نجاتش اگر کاری از دستم بر می آید انجام دهم.

شما هم برای رضایت پیشقدم شدید؟

ابتدا درخواست بچه های محل این بود که موضوع را استوری کنم و درخواست کنیم تا مردم یاری نمایند ولی پنج سال بود که این پرونده معطل مانده بود. اول باید پرونده معین تکلیف می شد. در ابتدا درباره درخواست اولیای دم برای رضایت خبرهای متفاوتی شنیده می شد. یکی می گفت 10میلیارد تومان خواسته اند و یکی دیگر از درخواست یک خانه برای رضایت می گفت.باید با اولیای دم خودم صحبت می کردم تا از درخواست شان با خبر شوم.از قاضی اجرای احکام خواستم جلسه ای با اولیای دم برگزار کند که قبول کرد و این جلسه برای صلح و سازش برگزار گردید.اولیای دم در این جلسه برای رضایت دو میلیارد تومان درخواست کردند.

برای جور کردن این پول چقدر وقت داشتید؟

خانواده مقتول یک ماه مهلت دادند تا این پول را جور کنیم وگرنه حکم قصاص قاتل اجرا می شد.

قدم اول برای جمع آوری این پول چه بود؟

بخش اندکی از مبلغ درخواستی جور شده بود اما هنوز فاصله زیادی تا جمع آوری دو میلیارد داشتیم و کار ما سخت بود.ابتدا با استوری کردن موضوع مقداری از پول جمع آوری شد.بعد از ان کار من تازه شروع شد و با رایزنی و برگزاری جلسه با افراد مختلف برای تهیه پول اقدام کردم. جمع آوری مبلغ دو میلیارد خیلی سخت بود، به خیلی ها رو زدم، حضوری رفتم تا بتوانم این مبلغ را تهیه کنم.خدا رو شکر که لطف مردم و افراد خیر و دوستان شامل حالم شد و با هر سختی بود توانستیم دو میلیارد را جمع کنیم و بعد از پنج سال مرد جوان از قصاص نجات دهیم.

وقتی کوشش هایتان را شروع کردید، فکر می کردید دو میلیارد تومان جمع گردد؟

خوب می دانم که مردم دچار مسائل اقتصادی و سختی هستند.من سراغ خیلی ها رفتم که بعد از شنیدن حرف هایم پا پس کشیدن و یاریی نکردند اما بازهم خدا رو شکر شرمسار نشدم و با یاری خیران توانستیم مرد جوان را به آغوش خانواده اش برگردانیم.

بازهم از برای نجات قاتلان کوشش خواهید کرد؟

واقعا این کار خیلی سخت است و انرژی زیادی از آدم می گیرد.فعلا تمام تمرکزم روی المپیک است و درگیر تمرین و مسابقه هستم که از مردم می خواهم برایم دعا نمایند.بعد از المپیک خرسند می شوم بتوانم کار خیر انجام دهم و لیاقت داشته باشم باری از روی دوش مردم کشورم بردارم.

بعد از نجات یک پدر از قصاص چه حسی دارید؟

بازهم باید تاکید کنم که من اهل مصاحبه نیستم و نمی خواستم این کار خیر را در بوق و کرنا کنم، این اولین مصاحبه من در خصوص نجات مرد اعدامی هست و هیچ مصاحبه ای خودم در خصوص این اتفاق انجام ندادم.فقط بگویم خیلی خرسندم که یک پدر به زندگی بازگشت و دو دختر می توانند طعم آغوش پدر را بچشند.امیدوارم این زندانی هم قدر آزادی را بداند و از این به بعد زندگی آرامی را به دور از دعوا و درگیری پیش بگیرد.

حرف پایانی...

اول از همه از مردم عزیز و مهربان کشورم می خواهم مثل همواره ما را از دعای خیرشان بی نصیب نگذارند. بعد هم به عنوان یک برادر کوچک تر از آنها درخواست دارم سعی نمایند کنترل بیشتری روی خشم خود داشته باشند و در حالت عصبانیت تصمیم نگیرند و واکنش نشان ندهند.یک لحظه عصبانیت می تواند عواقب بدی همراه داشته باشد.

مجید غمخوار / ضمیمه تپش روزنامه خبرنگاران

منبع: جام جم آنلاین
انتشار: 12 اردیبهشت 1400 بروزرسانی: 12 اردیبهشت 1400 گردآورنده: boostanchat.ir شناسه مطلب: 1684

به "نجات با پادرمیانی پهلوان" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "نجات با پادرمیانی پهلوان"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید