10 نجات یافته نگون بخت در فیلم های ترسناک که به بدترین شکل ممکن مجازات می شوند

به گزارش بوستان گفتگو، در این گزارش می خواهیم در خصوص نجات یافتگان فیلم های ترسناک صحبت کنیم.

10 نجات یافته نگون بخت در فیلم های ترسناک که به بدترین شکل ممکن مجازات می شوند

به گزارش جهانی ژانر وحشت جهانیی است که اغلب به خاطر نجات یافتگانش مشهور است، به همان مقدار که به خاطر شخصیت های شرور کلاسیک خود شناخته می گردد. برای هر مایکل مایرزی یک لوری استرود وجود دارد. برای هر فردی کروگری یک نانسی تامپسون و برای هر صورت چرمی یک سیدنی پرسکات وجود دارد. موضوع این است که همیشه خورشید تابان و رنگین کمان در انتظار بعضی از شخصیت های خوش شانسی که در نهایت پیروز می شوند سالم و دستکم زنده فرار نمایند، نخواهد بود. به جای آن، این بازماندگان با شکنجه و وحشت بیشتری نسبت به قبل روبرو می شوند؛ چه یک تهدید شیطانی نو باشد و چه نتیجه نبر های قبلی شان و چه حتی تاثیر روانی تجربه و شکنجه های هولناکشان. در اینجا تمرکز ما روی این دسته از بازماندگان فیلم های ترسناک است، در حالی که می خواهیم در خصوص بازماندگانی صحبت کنیم که علیرغم تمامی شرایط سخت پیروز شده، اما به نحوی در شرایطی که داستان آن ها خاتمه می یابد، به شکلی و به روشی تنبیه می شوند.

می خواهیم در خصوص نجات یافتگان فیلم های ترسناک صحبت کنیم که علیرغم تمامی شرایط سخت پیروز شده، اما به شکلی و به روشی تنبیه می شوند.

فیلم The Crazies ساخته سال 2010 یکی از آن معدود بازسازی های سینمایی بود که توانست دستکم به خوبی، اگر نه بهتر، از نسخه اورجینال خود باشد که فیلمی از جرج ای رومرو به همین نام ساخته سال 1973 بود. داستان فیلم در شهر اوگدن مارش در آیووا رخ می دهد و دو شخصیت اصلی آن یک کلانتر محلی به نام دیوید داتن (تیموتی اولیفانت) و همسر پزشک و باردار او جودی (رادا میچل) هستند. وقتی بعضی از شهروندان اوگدن مارش شروع به انجام فعالیت های خشونت آمیز و مجرمانه می نمایند، داتن ها در می یابند که علت این رفتار ها آلوده شدن منبع آب شهر به علت سقوط یک هواپیمای نظامی در رودخانه محلی است. از آن به بعد است که ارتباط اوگدن مارش به طور کامل با جهانی بیرون قطع شده و سربازان وارد می شوند و در ادامه هم دستور می رسد که تمامی شهروندان شهر از بیم منتشر شدن بیماری، قتل عام شوند.

در نبردی مقابل زمان، در خاتمه فیلم The Crazies، دیوید و جودی را در یک کامیون می بینیم که می خواهند پیش از برخورد انفجار هسته ای که کل شهر را نابود می نماید، فرار نمایند. آن ها پیروز می شوند فاصله ای ایمن بین خود و انفجار هسته ای ایجاد نمایند و آماده می شوند که زندگی نوی را در شهر مجاور شروع نمایند. اما وقتی این زوج پیاده می شوند تا به سمت آینده نو خود بروند، بیننده در می یابد که ارتش در حال دنبال کردن آن هاست و این بدان معناست که جودی و دیوید هنوز نجات نیافته و به احتمال فراوان به سرنوشت دیگر ساکنان شهر دچار خواهند شد.

در ظاهر، شخصیت مارتی گینز با بازی لیندا بلر در فیلم Hell Night یک شخصیت معمولی در یک اسلشر معمولی است. نکته اصلی در خصوص استیصال و وحشت شخصیت او در انتهای فیلم است که نشان می دهد وی تا چه مقدار صدمه دیده است. فیلم تام دسیمون که در سال 1981 ساخته شد از لحاظ داستان یک اثر فرمولی است در خصوص گروهی دانشجو که قصد دارند به اسم بخشی از برنامه همکلاسی بودن خود شب را در یک عمارت قدیمی بگذرانند. در طول سکونت در این عمارت، آن ها به وسیله یک قاتل کریه المنظر که یک به یک در برابر چشمان مارتی به قتل می رسند در حالی که در ادامه فاش می گردد که دو قاتل چگونه در سراسر داستان با هم همکاری نموده اند.

در شرایطی که دوستان، معشوقه و یکی از قاتلان کشته شده اند، مارتی از یک هزار تو فرار نموده و اکنون مجبور است سوییچ خودرو را از دستان نامزد مرده خود بیرون بیاورد، اما در حالی که میخواهد با سوار شدن به ماشین از مهلکه بگریزد مورد حمله قاتل دوم قرار می گیرد. بعد از یک درگیری در ورودی خانه، قاتل دیوانه کشته می گردد. در حالی که خورشید در حال طلوع کردن است، آخرین تصویری که می بینیم راه رفتن مارتی به سمت دوربین است در حالی که تصاویری به نمایش در می آیند که نشان می دهند وی به شدت تحت تاثیر تجربه های تروماتیک خود قرار گرفته و دیگر هرگز انسان پیشین نخواهد شد.

شاید بعضی بگویند که اولین تجربه کارگردانی زک اسنایدر، فیلم Dawn of the Dead، در سال 2004 همچنان برترین اثر اوست. حتی بعضی یک گام جلوتر رفته و می گویند که این بازسازی اجرا شده از فیلم ترسناک ماندگار جرج ای رومرو در سال 1978 از فیلم اورجینال هم بهتر است. چه بهتر از فیلم رومرو باشد و چه نباشد، سخت است که بگوییم فیلم اسنایدر در جایگاه خود یک فیلم قوی و خوب نیست و یکی از نقاط قوت و پیروزیت این فیلم این است که در تمام طول روایت خود مخاطب را نیم خیز نگه می دارد. حتی وقتی که به نظر می رسد در فیلم اسنایدر، پیروزیت بدست آمده، هشدار و پیشامدی ناخوشایند در همان حوالی پرسه می زند. برترین مثال این چنین لحظاتی سکانس خاتمهی فیلم است.

در حالی که آنا، کنت، نیکول، تری و چیپس (سگ داستان) پیروز شده اند از دست گله زامبی ها فرار نموده و سوار بر قایق به سمت آزادی و نجات بروند، تیتراژ خاتمهی فیلم با یک سکانس ترسناک و ناامید نماینده بالا می رود. در حالی که تیتراژ خاتمهی به نمایش در می آید، شاهد پیاده شدن مسافران خسته و گرسنه در جزیره موعود هستیم در حالی که گروهی تازه ای زامبی ها به پیشوازشان می آیند و سرنوشت نهایی قهرمانان داستان مبهم باقی می ماند.

اگر شما هم سرنوشتی مشابه شخصیت اد جونیور در فیلم The Mutilator ساخته سال 1984 داشتید بدون شک به سراغ راهی مانند مستی برای فراموش کردن خاطرات تلخ خود می رفتید. اد (با بازی مت میتلر) و نامزدش پم (با بازی روث مارتینز) تنها دو بازمانده این ماجرا هستند و برای زنده ماندن، اد باید دست به کاری غیرممکن می زد و آن کشتن پدرش بود. با شروع فیلم The Mutilator، شاهد کشته شدن تصادفی مادر خوشرو اد جونیور به وسیله او هستیم در حالی که مشغول تمیز کردن تفنگش است و به صورت تصادفی شلیک می نماید. در شرایطی که این حادثه تروماتیک برای ویران کردن شخصیت اد کافی است، به سرعت فیلم به چند سال بعد می رود و آنگاه است که اد و دوستانش متوجه می شوند یک قاتل مرموز آن ها را تعقیب می نماید.

وقتی پدرش از او می خواهد در ملک ساحلی خانوادگی اش را قفل کند، اد و دوستانش به شکلی حرفه ای تحت نظر قاتل قرار گرفته و یک به یک به اشکال مختلفی به قتل می رساند. در لحظات خاتمهی فیلم، اد در می یابد که قاتل کسی نیت جز پدرش و برای نجات از این شرایط، اد باید دو نیم شدن پدرش را شاهد باشد، پس از آنکه او و پم وی به شکلی فجیع به قتل می رسانند. از این رو پس از کشتن پدر و مادرش، قابل درک است که اد جونیور غم هایش را با میگساری فراموش کند.

تامی جارویس شخصیت محبوب این فرانچایز در خاتمه Friday the 13th: The Final Chapter پیروز می گردد از دست جیسون وورهیس فرار کند، اما به چه قیمتی؟ تامی که نقش او را در این فیلم ساخته شده در سال 1984، کوری فلدمن بازی می نماید، در خاتمه و در حالی که ظاهراً دیوانه شده پیروز به کشتن جیسون می گردد. او که به شکلی ترسناک مو های خود را می تراشد تا شبیه دوران کودکی جیسون باشد، با خشونت تمام و به شکلی ترسناک با ضربات ساتور جیسون را تکه تکه می نماید. این یکی از سکانس های خاص تاریخ سینمای وحشت است که در آن مخاطب با خود می گوید او مرده چرا خودت را خسته می کنی در حالی که تامی روی جنازه وورهیس ایستاده و با کوبیدن ساتور خود به بدن تکه تکه شده او فریاد می زند: بمیر، بمیر.

فیلم The Final Chapter در حالی به خاتمه می رسد که تامی خواهرش را در آغوش می کشد و همزمان به شکلی ترسناک به دوربین خیره می گردد. از آنجا به بعد است که شرایط برای ساخت Friday the 13th: A New Beginning در سال بعد فراهم می گردد که در آن جارویس دیوانه شده همیشه شما را روی جایگاه تان نیم خیز می نماید. حتی در دنباله بعدی با نام Friday the 13th Part VI: Jason Lives هم شاهد هستیم که تامی جارویس جنازه جیسون را از قبر بیرون کشیده تا مطمئن گردد او مرده است، که منجر به زنده شدن جنازه مکوششی شده جیسون در اثر برخورد صاعقه می گردد.

در حالی که بیلی لومیس در فیلم Scream یک بار سیدنی را به خاطر فیس و افاده های مادرش سرزنش نموده بود، واقعیت در خصوص آن فیس و افاده این است که در هالیوود اتفاق افتاده بود. این یکی از افشاگری های عظیم Scream 3 بود که در آن به جزییات ماجرایی پرداخته می گردد که مادر سیدنی برای بازیگر شدن کوشش می نماید، اما در نهایت باردار شده و خیلی زود نوزادش را رها می نماید. سیدنی اگر چه در دو فیلم اول نجات می یابد، اما بار ها و بار ها در معرض بدترین شکنجه ها و تهدید ها قرار می گیرد. مادر او قبل از فیلم اول کشته شده است، برترین دوستش تیتوم در قسمت اول فیلم کشته می گردد، دیگر نامزد او رندی در فیلم دوم می میرد، دوست دیگرش درک در این دنباله تا مرز مرگ پیش می رود، اما بعد از آن نوبت به ترومای تعقیب شدن مداوم به وسیله شخصیت ترسناک صورت روحی می رسد.

در Scream 3 فاش می گردد که نه تنها مادر سیدنی پسرش را رها نموده بلکه حتی بعد از اینکه سیدنی برادرش را پیدا نموده و به او معرفی می نماید، او نمی پذیرد که رومن پسر اوست و این چیزی است که همه اتفاقات کلیت فرانچایز جیغ را باعث می گردد. به اسم گل سرسبد ماجرا، شخصیت نیو کمپبل مجبور می گردد برادری را بکشد که هرگز فکر نمی کرد وجود داشته باشد.

زمانی که داستان فیلم Hostel: Part II به خاتمه می رسد، در سکانس خاتمهی شاهد آن هستیم که شخصیت بث کسی که او و دو دوستش را گول زده و به اسلواکی کشانده گردن می زند. بث یکی از سه گردشگر بدشانسی است که زندگی اش به وسیله گروه مشهور و بدنام شکار به حراج گذاشته شده و تنها عضو گروه است که پیروز می گردد فرار نموده و زنده بماند. برای این کار، بث باید خود به یکی از اعضای گروه شکار تبدیل گردد و آن به معنای گرفتن یک جان است. اگر بخواهیم صادق باشیم، جانی که گرفته می گردد متعلق به استوارت است، کسی که در حراج کشتن بث برنده شده است.

اما بدون توجه به اینکه وی انتظار این رخداد را می کشید یا خیر، این واقعیت که بث ناچار به آدم کشتن می گردد چیزی است که به وضوح هر انسان معمولی را دچار وحشت و درماندگی شخصیتی می نماید. از این رو به منظور برای تبدیل شدن به نجات یافته داستان که در نهایت هم چنین می گردد، بث هم به یک آدمکش واجد شرایط تبدیل می گردد، قاتلی که خوب می داند دو دوستش به بدترین و هولناک ترین اشکال ممکن سلاخی شده اند و او باید با این موضوع کنار بیاید.

Last Girl Standing فیلمی نیست که فقط تنها بازمانده خود را مجازات کند بلکه فیلم است که بخش زیادی از طول خود را به نتایج و عوارض روانشناختی نجات یافتن بعد از یک تعقیب و گریز طولانی با قاتلی ماسک دار اختصاص می دهد. برای شخصیت کامرین با بازی آکاشا ویلالوبوس، در اولین سکانس فیلم بنجامین آر مودی، او پیروز می گردد از دست قاتلی که تمام دوستانش را به قتل رسانده فرار کند. بعد از آن، فیلم Last Girl Standing با جزییات به نمایش تاثیر تروماتیک این حادثه هولناک بر زندگی روزمره کامرین می پردازد. او که هر روز اتفاقات آن شب هولناک را در سر خود مرور می نماید، یک زندگی انزواگرایانه و در تنهایی را زندگی می نماید که در آن وی تنها در حال رفت و آمد بین آپارتمان یک خوابه و محل کارش در یک خشکشویی است و در تمام این مدت در این پارانویا و ترس به سر می برد که ممکن است تهدید هایی در هر گوشه و کنار انتظار او را می کشند.

در اینجا، مخاطب به شکل مستقیم و دست اول با عواقب کتک زدن یک قاتل و اتفاقاتی که برای یک نجات یافته رخ می دهد آشنا می گردد، در حالی که با پیشرفت داستان فیلم، شرایط روانی کامرین لحظه به لحظه رو به وخامت و سقوط پیش می رود. اگر در پی فیلم های ترسناکی هستید که بازماندگان را به بدترین شکل مجازات می نمایند برترین گزینه شما Last Girl Standing خواهد بود که 90 درصد از طول مدت فیلم را به این موضوع اختلاص می دهد.

Evil Dead II که از نگاه بسیاری یکی از برترین دنباله ها در ژانر وحشت است و بسیاری هم آن را یک بازسازی می دانند، یک تجربه سخت و ترسناک برای شخصیت اشلی جی ویلیامز با بازی بروس کمپبل است. او در این فیلم مجبور می گردد با دوستان تسخیر شده اش بجنگد، دست راستش را از دست می دهد و این تنها بخشی از سختی ها و دردسر های مرگبار اوست. با این وجود در حالی که فیلم به خاتمه خود نزدیک می گردد، اشلی یک ضربه سفت و سخت دیگر هم دریافت می نماید. درست در حالی که اش فکر می نماید از این کشتار شیطانی جان سالم به در برده، یک پرتال او را به درون خود می کشد که معلوم می گردد سال 1300 میلادی است.

بعد از مبارزه مرگ و زندگی، اش اکنون خود را در گذشته ای دور می بیند که او را نجات دهنده می بینند در حالی که او بادرد و ترس فریاد می زند: نه در حالی که سرنوشتش را باور نمی نماید. نجات یافتن یک موضوع است، اما منتقل شدن به یک دوره متفاوت از تاریخ بعد از نجات یافتن به هیچ اسم نمی تواند خوشایند باشد، آن هم با علم به این که باید با موجودات شیطان صفت بسیار بیشتری مبارزه کنید.

همچون دو فیلم دیگر در سه گانه تام سیکس با نام Human Centipede، فیلم دوم این مجموعه هم یک تصویر بسیار تاریک است. بعد از آنکه شخصیت مارتین هزارپای انسانی ترسناکش را خلق می نماید، تنها کسی که مفوقی می گردد از دست او فرار کند ریچل با بازی کاترین تمپلار است. با این باور که ریچل مرده است، مارتین او را که باردار هم هست از برنامه های هزارپاییش کنار می گذارد و این موضوع به او فرصت می دهد فرار نموده و خود را به جایی امن برساند در حالی که بسیاری دیگر مجبور می شوند کار هایی بسیار هولناک و حال بهم زن انجام دهند.

ریچل خود را به داخل یک خودرو می رساند، اما وقتی کیسه آبش پاره شده و وقت وضع حمل فرا می رسد شرایط برای او هولناک تر از قبل می گردد و در نهایت هم همانجا فرزندش را به جهان می آورد. در هیچ یک از فیلم های Human Centipede فرار کردن کار ساده ای نبود و در خصوص ریچل هم این موضوع صد درصد صدق می نماید. او در حالی که سعی در فرار دارد، ناخواسته نوزادش را زیر می گیرد که سکانسی بسیار ترسناک و تکان دهنده است، سکانسی که بسیاری را از تماشای این فیلم و قسمت های دیگر آن پشیمان می نماید.

منبع:روزیاتو

منبع: باشگاه خبرنگاران جوان
انتشار: 12 شهریور 1400 بروزرسانی: 12 شهریور 1400 گردآورنده: boostanchat.ir شناسه مطلب: 1877

به "10 نجات یافته نگون بخت در فیلم های ترسناک که به بدترین شکل ممکن مجازات می شوند" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "10 نجات یافته نگون بخت در فیلم های ترسناک که به بدترین شکل ممکن مجازات می شوند"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید